کتاب دوازده صندلی
کتاب دوازده صندلی
اثر ایلیا ایلف و یوگنی پتروف
کتاب دوازده صندلی
اوستاپ بندر شیاد بیکاری است که تنها راه درآمدش همین زبان چرب و نرمش است و در روسیه روزگار میگذراند. اَستاپ با ایپلویت ماتویویچ وروبیانینوف که ازقضا نجیبزادهای است که بهتازگی به سرزمین مادریاش بازگشته، دستبهیکی میکند تا جواهرات گمشدهای که در تعدادی صندلی پنهان شدهاند را بیابند و این در حالی است که این صندلیها را مقامات شوروی ضبط کردهاند. جستوجوی این صندلیها قهرمانان نهچندان دوستداشتنی داستان ما را روانهی سفری میکند که از مسکو آغاز میشود و تا گرجستان و کوههای کاکاسوس نیز کشیده میشود. آن دو در سفر خود به هر نوع شخصیتی روبهرو میشوند؛ از سیاستمداران روس بگیر تا آخرین سهامداران دوران پیش از انقلاب شوروی؛ یکی از یکی خودخواهتر، حریصتر و بیمصرفتر.
هزاران جور شخصیت در این کتاب وجود دارد. فقیر، غنی، پیر، جوان، زرنگ، سادهلوح، دلیر، بزدل، باهوش، غافل… اما تنها یکچیز است که آنها را کنار هم نگه میدارد و آن یکچیز، جستوجوی پول است و ثروت. ایلف و پتروف با خلق این اثر موفق شدند تا یکی از اصلیترین انگیزهها و محرکهای انسان در زندگی که دستیابی به ثروت باشد، به تصویر بکشند. نمایش انسانهای جورواجور و زبان طنز کتاب (که خواننده را از خنده رودهبر میکند) سبب میشود خواننده در دل آرزو کند که ایکاش میشد به جمهوری شوروی آن زمان رفت و دید که چه اتفاقاتی نویسنده را تحت تأثیر قرار داده و الهامبخش او برای نوشتن این اثر بوده است. این کتاب را باید خواند؛ مخصوصاً اگر از آن دست انسانهایی هستید که از مطالعه رمانهای طنز قدیمی لذت میبرید، این اثر را در برنامه مطالعهتان قرار دهید.
مرد جوان گفت: «بگو ببینم پدر، هیچ دختری توی شهر هست که دم بخت باشد؟»
پدر از این پرسش او حتی ذرهای هم جا نخورد.
از پیش خود را برای جواب آماده کرده بود و پاسخ داد: «بعضی مردها برای عروسی فقط عجوزهها نصیبشان میشه.»
مرد جوان بهسرعت گفت: «دیگر سؤالی ندارم»؛ اما بلافاصله درامد که: «چطور در خانهای به این درندشتی هیچ دختر جوانی نیست؟» پیرمرد جواب داد: «خیلی وقت است که دیگر دختر جوانی در این خانه نیست.»
«یک موسسهی دولتی هست، یکجور خانه برای پیرزنهای بازنشسته.»
«متوجهم. همانهایی که تاریخ تولدشان مال قبل ماتریالیسم تاریخی است؟»
«خودش است. تاریخ تولدشان را نمیتوانند تغییر دهند.»
وقایع رمان دوازده صندلی همگی بعد از پیروزی نهایی ماتریالیسم تاریخی در یک کشور مستقل رخ میدهند.
قهرمانان داستان که در اصل همان اراذلواوباش آشنای رمانهای کلاسیک هستند، در جستوجوی گنجاند؛ گروهی دو نفره که یکی از آنها شیادی است کلاهبردار و دیگری نجیبزادهای است از اسب افتاده.
در اولین خیابان ایپلویت ماتویویچ لیزا را به دیوار چسباند و لیزا تاش کرد او را کنار بزند.
فریاد زد: «ولم کن. ولم کن. ولم کن.»
ایپلویت با اصرار گفت: «بیا بریم هتل.»
لیزا خود را از دست ایپلویت آزاد کرد و بیآنکه جای خاصی را هدف گرفته باشد یکی از آن مشتهای زنانه ول داد توی دماغش. عینک دماغی با آن دماغی طلاییرنگش افتاد روی زمین و زیر قدمهای رهگذری با صدای خرچی شکست.
باد خنک عصرگاهی
هو هو کنان از میان درختان میگذشت
لیزا اشکهایش را در چشمهایش نگه میداشت و به سمت خانه میدوید.
رودخانه با طغیان روان بود.
سفرشان برای یافتن صندلیها پر است از فراز و نشیبهای مضحک و خندهدار اما خواننده همواره طرفدار آنها باقی میماند.
گاهی اوقات تمام لذت جستوجوی گنج در مسیر رسیدن به آن است؛ نه درنتیجهی آن.
دربارهی نویسنده
ایلیا ایلف، روزنامهنگار و نویسندهی محبوب اهل شوروی با اصالت یهودی بود. او در دههی ?? و ?? میلادی فعالیت داشت و اکثراً آثارش را با همکاری یوگنی پتروف منتشر میکرد. گروه دونفرهی آنها را با عنوان ایلف و پتروف میشناختند. ایلف و پتروف با همکاری یکدیگر رمانهای طنز و پرطرفدار «دوازده صندلی»، «گوساله کوچک طلایی» و کتاب «آمریکای کوچک طلایی» را منتشر کردند که در آن خاطرات سفرشان به آمریکا را در سالهای ???? تا ???? گردآوردند.
ایلف و پتروف بیشتر با دو رمان دوازده صندلی و گوساله کوچک طلای جای خود را در قلب خوانندگان باز کردند. این دو کتاب را شخصیت اصلی آنها، یعنی استاپ بندر که شیادی است دغلباز، به یکدیگر مرتبط ساخته است. در هردوی این رمانها استاپ با همراهی دوستان خود در جستوجوی گنج است. این رمانها در دوران نسبتاً آزاد تاریخ شوروی شکل گرفتند؛ همان دههی بیست میلادی که شوروی سیاست جدید اقتصادی (NEP) را برای نخستین بار معرفی کرد. شخصیتهای اصلی رمان سعی دارند تا فاصله خود را با قوانین مهمل و سست حفظ کنند. نکته موردتوجه در این کتاب، جایگاهی است که خارج از جامعهی منظم، هدفمند و مولد شوروی دارند. در این رمان همچنین برای نویسنده این امکان فراهمشده تا بر سکوی مناسبی بایستد و بر جوانب نهچندان جذاب و نهچندان سوسیالیست جامعه دید کافی داشته باشد و بتواند آن را به سخره بگیرد. این دو اثر در فرهنگ روسیه در فهرست محبوبترینها قرار دارند؛ بارها و بارها مطالعه شدند و مورد نقلقول قرارگرفتهاند. به اقتباس از این رمان فیلمهایی هم در جمهوری شوروی، امریکا و چند کشور دیگر ساختهشده است.
ایلف و پتروف در دوران رکود بزرگ آمریکا به این کشور سفر کردند. ایلف به کمک پتروف از عکسهایی که در طول این سفر گرفته بود نگار نامهای با عنوان «عکسهای آمریکایی» تنظیم کرد که در مجلهی اوگونیوک منتشر شد. زمان زیادی نگذشت تا کتاب دیگری از این دو نویسنده با عنوان «آمریکای کوچک طلایی» (بهقصد کنایه و به تقلید از عنوان «گوسالهی کوچک طلایی») ترجمه شود. در نخستین نسخهی این کتاب عکسهای ایلف چاپنشده بودند. ایلف و پتروف هم در نگار نامه و هم در کتاب با شوخطبعی و بازیگوشی خاص خودشان به شرح وقایع و ماجراهای سفرشان پرداختند. لازم به ذکر است که ایلف و پتروف هیچکدام از تحسین برخی جوانب زندگی مردم آمریکا در این آثار باکی نداشتند. در ادامهی عنوان کتاب، این توضیح آمده است که:
کشور امریکا مانند خانهای است یک و دوطبقه. اکثریت مردم آمریکا در شهرهای کوچکی زندگی میکنند که جمعیتشان به سه، پنج، نه و حتی شاید به پانزده هزار نفر میرسد.
این کتاب توسط نشر ماهی و با ترجمهی آبتین گلکار منتشر شده است که میتوانید بهراحتی آنرا از سایت کاواک خریداری نمایید. مشاهده کتاب در لینک زیر :